علّت تأخیر در ظهور امام عجل الله تعالی فرجه
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مىشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آنچه از کردار آنان به ما مىرسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.
این جملات، قسمتى از نامهاى است که از ناحیه مقدّس امام زمان عجل الله تعالی فرجه براى شیخ مفید فرستاده شده است. حضرت در این نامه دستورهایى به شیعیان، به امر مهمّى که سبب غیبت ایشان شده است، اشاره مىکنند. حضرت، نبود صفا و یکدلى در بین شیعیان را سبب غیبت خود مىشمرند.
تاریخ نشان داده است که تا مردم نخواهند و تلاش نکنند، حق بر جاى خویش قرار نمىگیرد و حکومت به دست اهلش نمىرسد. تجربه حضرت على و امام حسن و امام حسین علیهم السلام، دلیل بسیار آشکارى بر این مطلب است. اگر مردم بر خلافت حضرت علىعلیه السلام پافشارى مىکردند، الآن، تاریخ مسیر دیگرى را مىپیمود، ولى دنیاخواهى و ترس و... مردم آن زمان سبب شد از آن زمان تا آیندهاى که معلوم نیست چه هنگام به پایان مىرسد، جهانیان و خصوصاً شیعیان، جز ظلم و آزار چیزى نبینند. متأسفانه کوتاهى ما، بلکه عملکرد بدمان سبب شده است که آن محرومیت تا کنون ادامه یابد.
طبق این حدیث، وظیفه ما براى تسریع و تعجیل در ظهور حضرت، این است که آن حضرت را بر خویش و خویشان مقدم داریم و با اجراى دستورهاى اسلامى و گسترش و ترویج عملى اسلام، آن امام را به جهانیان بشناسانیم و دلها را به سوى آن حضرت معطوف کنیم، تا به خواست خداوند، هرچه زودتر، زمینه پذیرش مردمى و جهانى آن امام فراهم شود.
بحارالأنوار، ج53، ص177